کد مطلب:182736 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:120

ناهنجاری اجتماعی و اقتصادی
خاستگاه نهادهای اجتماعی و نیز استقرار آنها بازگشت به شیوه حاكمیت سیاسی و استقرار نوع فرهنگ هر جامعه دارد. با ساختار حكومت و فرهنگ حزب عثمانیه قدری آشنایی فراهم شد. اینك حاكمیت حزب عثمانیه با استقرار فرهنگ ها و معیارهای جاهلیت و بدور از ارزش های الهی و انسانی، جامعه را به سمت و سوی اهداف خاص همانند استقرار استبداد، تبعیض و نابرابری، جهل و نادانی و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت و مسؤولیت های اجتماعی گسیل می دارد.

ساختار سیاسی فرهنگی و اجتماعی حزب عثمانیه كه از زمان خلافت عثمان آغاز شد، اندكی در بخش زمینه های قیام امام حسین علیه السلام



[ صفحه 187]



در كتاب «امام حسین علیه السلام الگوی زندگی» بررسی شد. این نكته شفاف است كه حاكمیت حزب عثمانیه چه در زمان بنی امیه و چه در زمان بنی مروان از یك روش پیروی می نمود. بنی مروان همان سیاست حاكمیت استبداد و گسترش نابرابری و رواج فساد و تباهی و چالشگری علیه عترت آل رسول (علیهم السلام) را تداوم بخشیدند. و آشكار است كه در چنین حاكمیتی نهادهای حكومتی و نیز اجتماعی در راستای اهداف آنان شكل خواهند گرفت. همان گونه كه استقرار حكومت آنان كارگزاران سیاسی، قضایی، اجتماعی، آموزشی و دینی مانند مدیریت های شؤون مساجد و امامت جماعت ها و جمعه ها، برگزاری مراسم رسمی اعیاد دینی مانند فطر و اضحی، برگزاری كنگره حج و سایر نهادها، به طور كلی به سمت اهداف بنی امیه شكل می گیرند.

طبیعی است در حاكمیت این گونه مدیریت عموم مردم به ویژه چالشگران در چه مقدار فشار اجتماعی قرار خواهند گرفت و حقوق اجتماعی آنان نادیده انگاشته خواهد شد. در این فرصت به برخی محورهای اجتماعی و اقتصادی اشاره می شود.

نهاد آموزشی در زمان بنی امیه و بنی مروان این گونه شكل می گیرد، كه همان طور كه به فرزندان در مكتب خانه ها قرآن می آموزند، احادیث ساختگی در فضایل عثمان و بنی امیه را نه تنها در نهاد آموزش و پرورش، بلكه در تك تك خانه ها به زنان و فرزندان و خدمت گزاران بیآموزند. [1] .



[ صفحه 188]



بخش نامه می شود بر فراز منبرها و در تمام خطبه ها، احادیث ساختگی در منقبت بنی امیه بیان شود و بر اهل بیت و عترت و علی بن ابی طالب علیه السلام نفرین شود. معاویه دستور می دهد هر كس اظهار تمایل و محبت علی علیه السلام دارد، اسمش از دیوان بیت المال حذف شود و از كلیه حقوق و مزایای اجتماعی محروم گردد. [2] یزید دستور می دهد تمام حقوق و مزایای مردم مدینه را بعد از حادثه حره قطع كنند. [3] هشام دستور می دهد حقوق و مزایای فرزدق كه در منقبت اهل بیت (علیهم السلام) شعر سرود قطع گردد. [4] در برابر هر كس كه حدیث ساختگی در منقبت عثمان و بنی امیه جعل و منتشر سازد خود و خانواده اش و همه كار و كس وی بیمه می گردد. [5] .

از لحاظ اقتصادی آن مقدار بنی هاشم در تنگنا قرار می گیرند كه یوسف بن عمر ثقفی، كارگزار هشام بن عبدالملك هنگام قیام زید بن علی بن الحسین علیه السلام به هشام می نگارد: بنی هاشم آن مقدار در فشار اقتصادی قرار گرفته اند كه بی شماری از آنان از گرسنگی مردند و تمام توان یك فرد هاشمی صرف این می شود كه نان روزش را به كف آورد تا از گرسنگی نجات حاصل كند!! [6] .

این حركت افزون بر جهت فرهنگی آنها گواهی به شكل گیری نهادهای آموزشی به سمت و سوی اهداف حزب حاكم دارد. اوضاع



[ صفحه 189]



اجتماعی به گونه ای شكل می گیرد كه كسی با دوست داران و شیعیان علی علیه السلام پیوند ازدواج برقرار ننماید. [7] .

بدترین افراد به شؤون قضایی منصوب می گردند. بدترین افراد به مدیریت های كلان انتخاب می شوند. هر كس محب اهل بیت باشد، سخت سركوب می شود و خانه اش تخریب می گردد.

از لحاظ اجتماعی آن گونه خفقان حاكمیت یافته كه افراد از هیچ كسی در امان نباشند و حتی از درون خانه خویش احساس ناامنی كنند. اگر شخصی در مدح اهل بیت یا در راستای چالشگری علیه حزب حاكم گفتگو می كرد، خدمت گزاران و حتی همسر و فرزندش برای دستگاه حاكم جاسوسی می نمود. [8] .

ابی الحدید از امام باقر علیه السلام روایت می كند، بنی امیه قضات فاسق و كارگزاران فاجر را بر مردم مسلط ساختند و حدیث های جعلی نقل نمودند. احادیث فراوان جعلی از زبان ما منتشر ساختند تا مردم را به ما بدبین نمایند و با ما دشمن سازی نمایند. شیعه را هر جا می یافتند، می كشتند. دست و پای آنان را قطع می كردند و آنان را تنها به گمان بر محبت اهل بیت (علیهم السلام) زندان می كردند و اموال آنان را غارت و خانه های آنان را ویران می ساختند و....

و نیز ابی الحدید اضافه می كند بنی امیه زیر هر حجر و مدر شیعه می یافتند، به قتل می رساندند. به چشمان آنان میل گداخته می كشیدند، دست و پای آنان را می بریدند و جمع آنان را پراكنده می ساختند و آنان را از عراق اخراج می كردند.



[ صفحه 190]



در نهاد قضایی شهادت فاجر فاسق و آوازه خوان های شهره همانند «دحمان» پذیرفته می شود، اما شهادت كسی كه محب اهل بیت (علیهم السلام) است در دیوان داوری بنی امیه پذیرفته نبود! [9] .

آری اوضاع اجتماعی این گونه است كه شخص به جرم این كه نامش علی است، از همه حقوق اجتماعی و مدنی محروم می گردد و در پیشگاه خلیفه اظهار می دارد، پدر و مادر من مرا عاق كردند كه نام مرا علی گذاشتند كه به جرم نامم از همه حقوق محروم شدم. چنین اظهارات عبدالملك را خوش می آید و به وی منصب حكومتی واگذار می نماید. [10] .

این وضع اجتماعی پیروان اهل بیت (علیهم السلام) در زمان حاكمیت حزب عثمانیه به ویژه امام سجاد علیه السلام می باشد. تشكل همسو امنیت مالی، جانی ندارد. در استقرار نهادهای اجتماعی سهیم نیست در محاكم داوری شهادت آنان پذیرفته نیست و حتی در خانه خویش از جاسوسان حزب حاكم امنیت ندارند. به اندك بهانه ای خانه هایشان ویران می گردد و از تمام حقوق اجتماعی و مدنی محروم می شوند. به جرم محبت اهل بیت (علیهم السلام) چشمان خود را از كف می نهند، دست و پاهایش قطع می شود و به دار آویخته می گردند!


[1] شرح ابي الحديد، ذيل خطبه 210.

[2] همان.

[3] الامامه و السياسه، ج 1، ص 166.

[4] الاختصاص، ص 193، ارشاد، ج 2، ص 151، وفيات الاعيان، ج 6، ص 95.

[5] شرح ابي الحديد، ذيل خطبه 210.

[6] وفيات الاعيان، ج 7، ص 106.

[7] مروج الذهب، ج 3، ص 144.

[8] همان.

[9] الآغاني، ج 6، ص 305، شرح ابي الحديد، ذيل خطبه 210.

[10] همان.